حدس متهورانه
چند وقتی است که به مصرف بنزین ماشینم دقت می کنم و می بینم گاهی اوقات با اینکه خیلی این ور و آن ور می روم مصرف کمی دارد و گاهی خیلی کم جابجا می شوم اما مصرف بالاست. یک توجیه خرافی به سرم زد که نکند میزان مصرف بنزینم با نوع کاری که انجام می دهم رابطه دارد؟! یعنی وقتی کارهای خوب( دیگرخواهانه یا متعالی) مثل رساندن دوستان یا رفتن به کلاس سه تار میکنم مصرف پایین است و برعکس ! ابتدا به این فکر خنده ام گرفت ولی بعد به توصیه پوپرمحض تفنن این ایده را حدسی متهورانه گرفتم و سعی در توجیه فیزیکالیستی آن کردم که به دو نتیجه جالب رسیدم : اولا اینکه وقتی کار خوبی (که خودم از انجام آن احساس متعالی می توانم داشته باشم) با ماشین انجام میدهم از آرامش خاصی برخوردارم لذا احتمالا مناسب تر رانندگی کرده یعنی کلاچ و ترمز بهتر می گیرم و به موتور فشار نمی آید پس مصرف مناسب است. نکته بعدی و غیر قابل توجیه ترافیک است که به ظاهربه قصد من ربطی ندارد اما دقیق که شدم دیدم آن کارهای متعالی گونه ام را اگر ترافیک باشد یا انجام نمی دهم یا اینکه اصولا مثل کلاس سه تار وقتی است که ترافیک نیست! اینگونه شد که به روش پوپر ایمان آوردم.
1 comment:
رئيس منم يه حدس متهورانه اي در مورد اتفاق اونروزي پيدا كردم كه دستي رو نخوابونده بودي.اما يه حس كهنه اي بهم ميگه كه اينا به خاطر اونه كه ماشين بي زبونت طبق روايت موثق اينجانب جزو حيوانات بهشتي محسوب ميشن.براي همينه كه اهداف متعالي جنابعالي براشون اهميت داره...
Post a Comment