حکومت با کلمات گنگ
همه می دانیم یکی از لوازم سیاست ابداع و استفاده از کلمات کلی، بزرگ و مبهم است(مثل برنامه های طنز). در هر دوره ای این کلمات در ظاهر تغییر می کنند, اما یک باطن و کارکرد دارند. جامعه بی طبقه، فر پادشاهی، اصالت طبقاتی،اسلام، وطن، مردم سالاری و این آخری مهرو عدالت. البته نه اینکه لزوما هر کسی که از این ها استفاده می کند هیچ اعتقادی به آنها ندارد یا صرف ابزار است بلکه در نزد عامه جامعه(عوام) یک گونه عمل می کنند. آنها هر روزگاری با یکی از این واژه ها به استثمار کشیده می شوند.
لذا یک سیاستمدار ابزارگرا که دنبال موفقیت یعنی صرف کسب قدرت است به هیچ وجه نباید این واژه ها را تعریف یا روشن کند. هر چه گنگ تر و حتی مقدس تر کارکردش بهتر. به نظر من یکی از اشتباهات خاتمی آنجا بود که مردم سالاری را تعریف و روشن کرد. او این واژه را به دو مفهوم عمل بر طبق قانون و انتخاب بر اساس رای مردم فروکاست. نتیجه این شد که می بینیم. گروه مخالف به خوبی فهمیدند که چه باید بکنند. با ابزار قانون روزنامه ها را بستند و همه را به حکم قانون زندان انداختند . رای مردم را هم با رای عوام به شیوه پوپولیستی با رندی عوض کردند و رسما ایده دموکراسی را به چالش کشیدند طوری که بعضی ها می گویند برای جوامع توسعه نیافته دموکراسی سم است.
لذا یک سیاستمدار ابزارگرا که دنبال موفقیت یعنی صرف کسب قدرت است به هیچ وجه نباید این واژه ها را تعریف یا روشن کند. هر چه گنگ تر و حتی مقدس تر کارکردش بهتر. به نظر من یکی از اشتباهات خاتمی آنجا بود که مردم سالاری را تعریف و روشن کرد. او این واژه را به دو مفهوم عمل بر طبق قانون و انتخاب بر اساس رای مردم فروکاست. نتیجه این شد که می بینیم. گروه مخالف به خوبی فهمیدند که چه باید بکنند. با ابزار قانون روزنامه ها را بستند و همه را به حکم قانون زندان انداختند . رای مردم را هم با رای عوام به شیوه پوپولیستی با رندی عوض کردند و رسما ایده دموکراسی را به چالش کشیدند طوری که بعضی ها می گویند برای جوامع توسعه نیافته دموکراسی سم است.
No comments:
Post a Comment