انزجار
پشت کامپیوترش داشتیم یه فایل رو درست می کردیم ، همزمان داشت چت می کرد. خیلی پسر محجوبیه, یه لحظه چشمم افتاد ( یا فضولی کردم) به کلمه منزجر. طرفش اسم پسرونه نداشت.... چند دقیقه بعد که من رفتم اتاق خودم، اومد با یه حالتی ازم پرسید انزجار یعنی چی؟ انگار که می دونه ولی نمی خواد باور کنه، یه ذره امید داشت که شاید اشتباه کنه، نمی دونم چرا،با اینکه می دونستم جریان رو گفتم: تنفر. خیلی اشتباه کردم. سرش رو انداخت پایین. اصلا سعی نکردم نگاهش کنم با این حال سنگینی باری که روش افتاد رو هنوز حس می کنم..
No comments:
Post a Comment