Sunday, September 17, 2006

عمامه

در بازار طلبه ای را می بیند که جلوی آینه هی به عمامه اش ور می رود و خود را ورانداز می کند.شیخ با لحنی مهربان می گوید:"بد است که اسیر عمامه باشی" . چند لحظه بعد شیخ که از خرید برمی گردد دوباره همان طلبه را می بیند که دارد عمامه اش را با عصبانیت جرواجر میکند و زیر پا میکوبد. شیخ باز با لحنی مهربان میگوید: باز هم اسیری, فکر میکنی عمامه کاری میکند و بود و نبودش مهم است. خودت اسیر نباش به عمامه چه کار داری؟

No comments: