Saturday, June 28, 2008
Thursday, June 26, 2008
كنسرت رنگ و لعاب
به فاصله يك هفته دو برنامه موسيقي رفتم :
برنامه اول: بزرگداشت حاج قربان دوتار نواز و خواننده بزرگ خراساني : در حين برنامه پير مردي بالاي سن آمد . بسيار ساده و صميمي. خبري داشت از مرگ يك كمانچه نواز معروف لرستاني و طبق سنت آنجا مويه اي خواند. بي هيچ ساز و همراه و اركستري. پشت ميكروفون معمولي مجري. مويه را كه آغاز كرد همه سراپا گوش شدند. آنقدر ملودي و تحريرها زيبا و عميق بودند كه هيبتش همه را گرفت. بيت آخر هم بغض كرد و از سن پايين آمد. بعد از او هم پسر حاج قربان با تنها يك ساز يعني دوتار خواندو نواخت و چقدر شيرين و عميق بود.
برنامه دوم: كنسرت استاد شجريان: گروه با لباسهاي فراخ وارد سن شدند. دكوري بزرگ و مجلل پشت سرشان بود. انواع و اقسام سازها در گروه بود. و البته اجرايشان هم مانند خودشان پر از رنگ و لعاب بود. ملوديها غيرخلاقانه و تكراري بودند و مدام با رنگ و لعاب يعني سازبندي و تغيير ريتم آني به خورد ما داده مي شد. استادان همه با فخر و مباهات خود را به رخ مي كشيدند و شايد فكر مي كردند كه چون سخت مي نوازند و مي خوانند حتما خوب و دلنشين است. هر چند به نظرم به جز يك تصنيف باقي ملوديها دم دستي و ضعيف بودند.
........
at 10:43 AM Posted by BBK 0 comments
Thursday, June 05, 2008
قیاس
پرنده با نوکش از طنابی آویزان شده بود. ناگهان پر زد و به همین شکل به طنابی دیگر آویزان شد. به سختی خودش را نگاه داشته بود. چند بار این کار را تکرار کرد و در نهایت به روی لانه ای از لانه های مصنوعی پاسیو ما رسید و همانجا خودش را انداخت. نفهمیدم چرا مثل بقیه از پاهایش استفاده نمی کند. از پدرم که پرسیدم گفت "فلج است". دلم برایش سوخت. حتما باقی پرنده ها را می دید که چطور آزاد و راحت پر می زدند و.... دوباره همان طور پر زد و به طنابی آویزان شد. گویی اصلا از حال خودش خبر نداشت. چرا که ذهن مقایسه گری نداشت. وگرنه مثل خیلی از ما گوشه ای می خوابید و به زمین و زمان فحش می داد و از خدا طلب کار هم بود که چرا همه را سالم خلق کردی و من بدبخت را اینگونه رها کردی. ولی انگار نه انگار. تلاشش را می کرد و به هر بدبختی بود غذایش را می خورد و برمی گشت روی همان لانه. گاهی هم پرنده ای می امد و نوکی به هم می زدند انگار آنها هم حالیشان نبود. دلم به حال خودم سوخت. دلم به حال ذهن مقایسه گر بیچاره ام سوخت.
at 6:13 AM Posted by BBK 1 comments